فارمد

لغت نامه دهخدا

فارمد. [ م َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد که در 33 هزارگزی شمال خاوری مشهد و چهارهزارگزی شمال باختری تبادکان در دامنه ای واقع است. جایی معتدل و دارای 37 تن سکنه است.آب آنجا از چشمه تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ). آن را فارمذ ( با ذال نقطه دار ) نیز گفته اند. رجوع به معجم البلدان شود.

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد که در ۳۳ هزار گزی شمال خاوری مشهد و چهار هزار گزی تبادکان در دامنه ای واقع است . جایی است معتدل و دارای ۳۷ تن سکنه . آب از چشمه تامین میشود و محصول عمده آن غت و شغل اهالی زراعت و مال داری است .

پیشنهاد کاربران

نام روستایی بسیار قدیمی در شمال شرق شهر مشهد که زادگاه عارف و واعظ نامی
ابوعلی فارمدی میباشد که پیشه غالب مردم این روستا کشاورزی و دامداری میباشد
از اسامی قدیم این روستا
پرمه یا پرمی که چندوجه تسمیه دارد
...
[مشاهده متن کامل]

١ - به معنی پر میم یعنی این روستا در قدیم دارای باغهای انگور فراوانی بوده است
٢ - به معنی می فراوان که حاصله ای از انگور تخمیر شده ( شراب ) میباشد
٣ - به دلیل موقعیت اقلیمی دامنه کوه دارای مه فراوان ( ابر نزدیک به زمین ) میباشد
٤ - پرمهر و پرماه و. . . از دیگر وجوه تسمیه نام قدیم این روستا میباشد

بپرس