فارغ گشتن. [ رِ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) فارغ شدن. آسوده شدن : محوشد پیشش سؤال و هم جواب گشت فارغ از خطا و از صواب.مولوی.و رجوع به فارغ شدن شود.