فارسیه
لغت نامه دهخدا
فارسیة. [ رِ سی ی َ ] ( اِخ ) منسوب به مردی بنام فارس. قریه ای باصفا و پر از بوستانها و باغهای پی درپی است که بر ساحل نهر عیسی در نزدیک بغداد واقع است. بین این قریه و قریه محول دو فرسنگ باشد. ( از معجم البلدان ).
فارسیة. [ سی ی َ ] ( اِخ ) قریه ای است در جزیره ٔبحرین. رجوع به فارسنامه ناصری چ سنگی ص 180 شود.
فرهنگ فارسی
قریه ای است در جزیره بحرین
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید