فارسیریس

لغت نامه دهخدا

فارسیریس. ( اِخ ) دختر اردشیر درازدست. پاریزاریس. پروشات. پروشاتو. پاروساتس. رجوع به پاروساتس شود.

فرهنگ فارسی

دختر اردشیر دراز دست پاریزاریس

پیشنهاد کاربران

بپرس