فارسیجان
لغت نامه دهخدا
فارسیجان. ( اِخ ) دهی از دهستان حومه بخش اردکان شهرستان شیراز که در 6 هزارگزی جنوب اردکان و 4 هزارگزی شوسه اردکان به شیراز واقع است. جایی کوهستانی معتدل ، مالاریایی و دارای 112 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول عمده اش غلات ، برنج ، حبوبات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).
فرهنگ فارسی
دهی از دهستان حومه بخش اردکان شهرستان شیراز .
پیشنهاد کاربران
سلام روستای فارسیجان اراک بسیار زیباس و میتونی مقصد گردشکری جاده تعریض و نقاط حادثهرخیزش کزفته شه راه جدا سریعتر بهتر به امامزاده ش داشته باشه ودسترسی محلی نزدیکتر امکان قدیمی بازسازی و استفاده بشن کشاورزی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
با شیوه ای نوین باشه و برای اهالی کار در محل ایجاد شه ودرختگاری از نوع درختان اصلاح شده کم آب مطابق اقلیم انجام شه حتی در مسیر آب کشاورزی جاده ای به امام زاده زادگان مجاور کشیده شه بهدمرکز بخش ساروق و از حالت بن بست در بیاد کدوها معتبر تعریض درهم وصل شن و خیلی کارهای دیکه مثل آباد سازی باغات و راه اندازی آب که از ساروق می آمده جاده فعلی به امام زاران تعریض زیبا سازی و پارکینگ داشته باشه و برای جوانان حتی خانم ها روستا کار درمحل ایجاد شه و در کل روستا بره بسمت روزگار قدیم خودش که آباد بود