فارست گامپ

دانشنامه آزاد فارسی

فارِسْتْ گامْپ (Forest Gump)
فیلمی سینمایی دربارۀ یک عقب ماندۀ ذهنی (با بازی تام هنکس) که به مرور خاطراتش از دوران کودکی اش تا به حال حاضر می پردازد و نزدیک به نیم قرن تاریخ معاصر امریکا را دوره می کند. فیلم محصول امریکا به کارگردانی رابرت زمکیس است که در ۱۹۹۴ به نمایش درآمد. موضوع اصلی فیلم روایت رابطۀ غیرمعمول فارست گامپ با دختری معترض به نام جنی (با بازی رابین رایت پن) است که بیشتر عمرشان را جدا از یکدیگر بوده اند. بازی تام هنکس در این فیلم تحسین برانگیز و توانایی زمکیس در کارگردانی این فیلم درخور تقدیر است. فیلم برندۀ جوایز اُسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردان، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین فیلم نامه، و بهترین تدوین شد.

پیشنهاد کاربران

فارست گامپ ( به انگلیسی: Forrest Gump ) فیلم آمریکایی در ژانر کمدی - درام، به کارگردانی رابرت زمکیس محصول سال ۱۹۹۴ پارامونت پیکچرز است. فیلم برپایهٔ رمانی به همین نام که توسط وینستون گروم در سال ۱۹۸۶ نوشته شده بود ساخته شده است و در آن بازیگرانی چون تام هنکس، رابین رایت، گری سینایس، میکلتی ویلیامسون و سالی فیلد حضور دارند. این داستان چندین دهه از زندگی فارست گامپ ( با بازی تام هنکس ) را نشان می دهد، مردی کند ذهن اما مهربان از آلاباما که شاهد چندین رویداد تاریخی مشخص در ایالات متحده در سده بیستم است و ناخواسته بر آنها تأثیر می گذارد. شایان ذکر است که این فیلم تفاوت های اساسی با رمان دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

فیلمبرداری اصلی در اواخر سال ۱۹۹۳، عمدتاً در جورجیا، کارولینای شمالی و کارولینای جنوبی انجام شد. از جلوه های بصری گسترده برای تلفیق هنکس در فیلم های بایگانی شده و ساخت صحنه های دیگر استفاده شد. همچنین موسیقی متن فیلم شامل آهنگ هایی است که دوره های مختلف فیلم را منعکس می کند.
فارست گامپ در تاریخ ۶ ژوئیه ۱۹۹۴ در ایالات متحده اکران شد و نظرات مطلوبی را برای کارگردانی رابرت زمکیس، بازی های گری سینایس و تام هنکس، جلوه های بصری، موسیقی و فیلمنامه دریافت کرد. این فیلم در گیشه با موفقیت چشمگیری روبرو شد. این فیلم تبدیل به پردرآمدترین فیلم آمریکا در آن سال شد و بیش از ۶۷۷ میلیون دلار در سراسر جهان درآمد کسب کرد و این فیلم را دومین فیلم پردرآمد سال ۱۹۹۴ پس از شیر شاه کرد. موسیقی متن بیش از ۱۲ میلیون نسخه فروش کرد. همچنین فارست گامپ نامزد دریافت ۱۳ جایزهٔ اسکار شد و از این تعداد ۶ جایزه را شامل جایزه اسکار بهترین فیلم، بهترین جلوه های ویژه، بهترین کارگردانی و جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برای تام هنکس را بدست آورد. همچنین نامزد دریافت بسیاری از جوایز دیگر از جمله گلدن گلوب، جوایز فیلم بفتا و جایزه انجمن بازیگران فیلم را دریافت کرد.
تفسیرهای مختلفی از شخصیت اصلی و نمادگرایی سیاسی فیلم انجام شده است. در سال ۲۰۱۱، کتابخانه کنگره، این فیلم را برای نگهداری در فهرست ملی ثبت فیلم ایالات متحده ( از نظر فرهنگی، تاریخی یا زیبایی شناختی ) دریافت کرد.
فارست گامپ ( تام هنکس ) ، مرد ساده دلی است که در ایستگاه اتوبوسی منتظر نشسته است. با آمدن خانمی، خود را معرفی می کند و داستان زندگیش را تعریف می کند. فارست کودکی با بهرهٔ هوشی پایینتر از همسالانش است و تمام دنیایش مادرش ( سالی فیلد ) که حوادث اطرافش را با زبانی ساده برایش توصیف می کند. او در کودکی مجبور به استفاده از اسکلت و داربست فلزی بود که به پایش بسته می شد. بچه های همسالش او را دوست نداشتند. اما یکی با او همبازی شد: جنی. طی حادثه ای، آن اسکلت مزاحم فلزی در هم می شکند و توانایی فارست در دویدن پدیدار می شود. فارست که حالا بالغ شده در راگبی به افتخار می رسد. جنی جوان ( رابین رایت پن ) که هرگز از مهر پدر الکلی اش بهره ای نداشته، آرزو دارد خوانندهٔ کانتری شود. او دختر سر به راهی نیست و حتی در یک بار نامناسب خوانندگی می کنند. در روزهای جنگ با ویتنام، فارست به ارتش می پیوندد. هنگام خداحافظی، جنی از فارست می خواهد شجاع نباشد و هر وقت خطری بود فقط فرار کند. فارست در دورهٔ آموزشی ارتش، دوستی به نام بوبا ( میکلتی ویلیامسون ) پیدا می کند. او جوان سیاهپوست ساده دلی است که آرزو دارد خانوادهٔ فقیرش را با صید میگو به وضع بهتری برساند. آن ها به ویتنام اعزام می شوند و تحت فرماندهی سرگرد دن تیلور ( گری سینایس ) قرار می گیرند. در یکی از حملات، نیروهای آمریکا بشدت بمباران می شوند. با فرمان فرماندهش، فارست شروع به دویدن می کند و ناگهان به یاد بوبا می افتد. او بازمی گردد تا بوبا را پیدا کند اما هر بار یک مجروح دیگر را می یابد و او را تا کرانهٔ رودخانه می رساند، از جمله سرگرد دن را. بالاخره بوبا را در حالیکه بشدت زخمی است می یابد. بوبا می میرد و فارست زخمی جزئی برداشته ولی سرگرد دن هر دو پایش را از دست می دهد. دن بخاطر آنکه تا آخر عمر فلج است و با افتخار نمرده و گمان می برد فارست نگذاشته به سرنوشتش برسد از او خشمگین است. فارست مدال افتخار می گیرد و در دوران نقاهت استعدادش در پینگ پنگ شکوفا می شود. در حالیکه او به مسابقات جهانی می رود و یکی یکی پله های افتخار را طی می کند زندگی جنی هر روز در سراشیبی است. اعتیاد و روابط ناسالم، جوانی و زندگی جنی را می رباید. فارست سرگرد دن را با خود همراه می کند تا به آرزوی بوبا جامهٔ عمل پوشاند. او اسم قایقش را جنی می گذارد و موفق می شود یکی از بی نظیرترین صیدهای میگو را انجام دهد، چنان که عکسش بر جلد مجله ها برود؛ ولی او فقط دنیای کوچک خودش را می خواهد دنیایی که تمام وسعتش آغوش مادر و داشتن جنی است. بعدها که فارست از کار صید میگو بیرون می آید و مشغول کوتاه کردن چمن های خانه اش است، جنی را می بیند که به سمت او می آید. جنی برای مدتی با او زندگی می کند و در آخر، شبی فارست از جنی می پرسد که با او ازدواج می کند یا نه اما جنی سر باز می زند. در همان شب جنی وارد اتاق فارست شده و آنها مشغول عشق بازی می شوند. فردای ان صبح وقتی که فارست از خواب بیدار می شود جنی را نمی یابد و می فهمد که جنی رفته است. پس از این اون بدون هیچ دلیل خاصی شروع به دویدن می کند و تا سه سال این کار را متوقف نمی کند. او که حالا بیش از پیش معروف شده به خانه خود برمیگردد… حال فارست گامپ بر روی صندلی در انتظار اتوبوس است و به خانمی که کنارش نشسته و شنونده داستان او است می گوید که نامه ای از طرف جنی دریافت کرده که از او می خواهد به ملاقات او برود. خانم به او می گوید که بدون اتوبوس هم می توان به محلی که می خواهد برسد پس بدین ترتیب فارست شروع به دویدن به سوی خانه جنی می کند. وقتی که به خانه جنی رسید، پسر جنی از مدرسه بازمی گردد. در اینجا جنی به فارست می گوید که او بچه فارست است و از او درخواست ازدواج می کند و به فارست می گوید که مریض است. پس از ازدواج آنها زندگی خوبی را با هم می گذارنند، اما پس از مدتی جنی در روز دوشنبه از بیماری خود می میرد. فارست بر سر قبر او با او درد و دل می کند. و در آخر فارست در همان محلی که خود سوار بر اتوبوس مدرسه اش شد، پسرش را سوار بر اتوبوس می کند.

فارست گامپفارست گامپ
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/فارست_گامپ

بپرس