فارز

لغت نامه دهخدا

فارز. [ رِ ] ( ع اِ ) جد مورچگان سیاه. ( منتهی الارب ). || به عربی مورچه سیاه یا سرخی است. ( فهرست مخزن الادویه ). || ( ص ) لسان فارز؛ زبان روشن. کلام فارز؛ سخن پیدا و روشن. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

جد مورچگان سیاه . بعربی مورچه سیاه یا سرخ است .

پیشنهاد کاربران

بپرس