فاخیز. ( اِمص مرکب ) واخیز.- فاخیز آمدن ؛ جنبیدن و واخیزیدن. ( ناظم الاطباء ).- || افتان و خیزان مانند مستان و کودکان حرکت کردن. ( ناظم الاطباء ).