دیکشنری
مترجم
بپرس
فاحم
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
فاحم. [ ح ِ ] ( ع ص ) سیاه : شعر فاحم ؛ موی سیاه. || آب ایستاده. ( اقرب الموارد ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها