فاتوریدن

لغت نامه دهخدا

فاتوریدن. [ دَ ] ( مص مرکب ) توریدن. بمعنی رم کردن و دوررفتن. فاتولیدن. ریشه اش در سنسکریت «تورا» بمعنی تند رفتن و دور رفتن و «فا» مزید مقدم ( پیشاوند ) است . ( فرهنگ نظام ). به یک طرف نگه داشتن. || حذر کردن. || ترسناک شدن. || برطرف کردن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - دور شدن دور رفتن بیک سو شدن ۲ - رمیدن .

فرهنگ معین

(تُ دَ )(مص ل . ) = فاتولیدن : ۱ - دور شدن ، حذر کردن ، دوری گزیدن . ۲ - رمیدن .

فرهنگ عمید

۱. دور شدن، دوری گزیدن.
۲. یک سو شدن.
۳. رمیدن.
۴. حذر کردن.

پیشنهاد کاربران

بپرس