فاترشین

لغت نامه دهخدا

فاترشین. [ ت َ ] ( معرب ، اِ ) فاترسین. ( ناظم الاطباء ). خردل. اسپند. فاشرسین.

فرهنگ فارسی

فاترسین . خردل . اسپند .

پیشنهاد کاربران

بپرس