دیکشنری
مترجم
بپرس
فاترشین
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
فاترشین. [ ت َ ] ( معرب ، اِ ) فاترسین. ( ناظم الاطباء ). خردل. اسپند. فاشرسین.
فرهنگ فارسی
فاترسین . خردل . اسپند .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها