[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱۶(بار)
قلب. . آنچه چشم دید قلب تکذیب نکرد قلب را از آن فؤاد گویند که در آن توقد و دلسوزی هست که «فأد» به معنی بریان کردن آمده است به قولی علت این تسمیه تأثر و تحول قلب است که «فأد» در اصل به معنی حرکت و تحریک است. (اقرب) راغب وجه اول را گفته و نیز قلب را به علت تقلب و تحول آن قلب گفتهاند. جمع آن افئده است . دلهائی از مردم را وادار که به ایشان مایل باشند. . تقدیر آیه ظاهراً «مسؤلاً عنه» است صدر آیه چنین است: «وَ لاتَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عَلْمٌ اِنَّ...» یعنی از آنچه نمیدانی پیروی مکن که گوش و چشم و قلب همه مسؤلاند. ظهور آیه در آن است که چشم و گوش و قلب باید بکوشند و یقین به دست آورند و به آن ترتیب اثر بدهند که . و اگر فقهاء در احکام جزئی عمل به ظن میکنند روی دلیل علمی است که ناچار باید به ظن عمل کرد، احتمال دارد ضمیر «عنه» راجع به علم باشد یعنی چشم و گوش و دل در تحصیل علم مسؤلاند. و خلاصه آیه این است: آنچه را علم نداری معتقد مباش، آنچه علم نداری مگو، آنچه را علم نداری مکن، در روایات اهل بیت علیهمالسلام به جمله «اِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ...» مستقلاً استناد شده بدون اشاره به صدر آیه ولی با دقّت خواهیم دید که صدر آن نیز داخل در استناد است. یعنی دو جور میشود استفاده کرد و آنها علیهمالسلام لمناسبة به یک جور آن اشاره فرمودهاند. *** با ملاحظه آیه گذشته و آیات . . . و غیره که فؤاد و افئده در ردیف سمع و بصر آمده مخصوصاً آیه . میتوان فهمید که مراد از فؤاد قلب صنوبری شکل معروف است مشروح سخن در «قلب» دیده شود. واللَّهالعالم. . در اقرب الموارد گفته: «اَلْفُؤادُ الْفارِغُ» دو معنی دارد یکی قلب بی غم و اندوه یعنی فارغ از هر دو، دیگری قلب بدحال که امید و طمعی ندارد (قلب مأیوس) به نظرم مراد از فارغ پریشانحالی است گرچه به دل مادر موسی «لاتَخافی وَ لاتَحْزَنی» الهام شده بود ولی بالاخره بشر و مادر بود و اضطراب داشت که مطلب به کجا خواهد انجامید و آیا آنچه به نظرش آمده عملی خواهد شد یا نه؟ یعنی قلب مادر موسی پریشان شد و حقاً که نزدیک بود سر را افشا کند اگر دلش را محکم نکرده بودیم. بعضی از بزرگان به قرینه «لاتَخافی و لاتَحْزَنی» فارغ را بیاندوه گفته است ولی «اِنْ کادَتْ لَتُبْدی» خلاف آن را میرساند.
قلب. . آنچه چشم دید قلب تکذیب نکرد قلب را از آن فؤاد گویند که در آن توقد و دلسوزی هست که «فأد» به معنی بریان کردن آمده است به قولی علت این تسمیه تأثر و تحول قلب است که «فأد» در اصل به معنی حرکت و تحریک است. (اقرب) راغب وجه اول را گفته و نیز قلب را به علت تقلب و تحول آن قلب گفتهاند. جمع آن افئده است . دلهائی از مردم را وادار که به ایشان مایل باشند. . تقدیر آیه ظاهراً «مسؤلاً عنه» است صدر آیه چنین است: «وَ لاتَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عَلْمٌ اِنَّ...» یعنی از آنچه نمیدانی پیروی مکن که گوش و چشم و قلب همه مسؤلاند. ظهور آیه در آن است که چشم و گوش و قلب باید بکوشند و یقین به دست آورند و به آن ترتیب اثر بدهند که . و اگر فقهاء در احکام جزئی عمل به ظن میکنند روی دلیل علمی است که ناچار باید به ظن عمل کرد، احتمال دارد ضمیر «عنه» راجع به علم باشد یعنی چشم و گوش و دل در تحصیل علم مسؤلاند. و خلاصه آیه این است: آنچه را علم نداری معتقد مباش، آنچه علم نداری مگو، آنچه را علم نداری مکن، در روایات اهل بیت علیهمالسلام به جمله «اِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ...» مستقلاً استناد شده بدون اشاره به صدر آیه ولی با دقّت خواهیم دید که صدر آن نیز داخل در استناد است. یعنی دو جور میشود استفاده کرد و آنها علیهمالسلام لمناسبة به یک جور آن اشاره فرمودهاند. *** با ملاحظه آیه گذشته و آیات . . . و غیره که فؤاد و افئده در ردیف سمع و بصر آمده مخصوصاً آیه . میتوان فهمید که مراد از فؤاد قلب صنوبری شکل معروف است مشروح سخن در «قلب» دیده شود. واللَّهالعالم. . در اقرب الموارد گفته: «اَلْفُؤادُ الْفارِغُ» دو معنی دارد یکی قلب بی غم و اندوه یعنی فارغ از هر دو، دیگری قلب بدحال که امید و طمعی ندارد (قلب مأیوس) به نظرم مراد از فارغ پریشانحالی است گرچه به دل مادر موسی «لاتَخافی وَ لاتَحْزَنی» الهام شده بود ولی بالاخره بشر و مادر بود و اضطراب داشت که مطلب به کجا خواهد انجامید و آیا آنچه به نظرش آمده عملی خواهد شد یا نه؟ یعنی قلب مادر موسی پریشان شد و حقاً که نزدیک بود سر را افشا کند اگر دلش را محکم نکرده بودیم. بعضی از بزرگان به قرینه «لاتَخافی و لاتَحْزَنی» فارغ را بیاندوه گفته است ولی «اِنْ کادَتْ لَتُبْدی» خلاف آن را میرساند.
wikialkb: ریشه_فئد