غیور کرمانی

لغت نامه دهخدا

غیور کرمانی. [ غ َ رِ ک ِ ] ( اِخ ) شاعر عهد صفوی. نام او میرزا حسن و از اعیان کرمان بود. در مثنوی مهارت داشت. مدتی به وزارت گرجستان منصوب شد و در تفلیس بسربرد، پس از آن به اصفهان آمد. این اشعار از اوست :
خار این گلزار بودن گلستان سازد مرا
با زمین هموار بودن آسمان سازد مرا.
به کار خویش چو نرگس همی نه حیرانم
از اینکه راست قلم دیده است دورانم.
قدم حسنت اگر رنجه نگردد دیگر
خانه را آینه بهر که صفا خواهد داد؟
بر سراپای وجود خود خط باطل مکش
در ریاض زندگی چون سرو بیحاصل مباش.
( از تذکره حزین ص 82 ).
رجوع به نمونه خطوط خوش کتابخانه سلطنتی شود.

فرهنگ فارسی

شاعر عهد صفوی نام او میرزا حسن و از اعیان کرمان بود .

پیشنهاد کاربران

بپرس