یکی از جای برجستم چنان شیر بیابانی
و غیوی برزدم چون شیر بر روباه درغانی.
ابوالعباسی.
بسحرگاهان ناگاهان آواز کلنگ راست چون غیو کشد صفدر در کردوس.
منوچهری ( از انجمن آرا ) ( آنندراج ).
صدمت صور و غیو تو گه جنگ هر دو همره چو رنگ با ارتنگ.
سنایی ( از فرهنگ جهانگیری ) ( نظام ).