غیلان الموسوس

لغت نامه دهخدا

غیلان الموسوس. [ غ َ نُل ْ م ُ وَ وَ ] ( اِخ ) جامی در نفحات الانس آرد او را غیلان المجنون نیز میگفتند. از متقدمان مشایخ عراق بود و در خرابه ها زندگی میکرد و با کس نمی آمیخت و از کس چیزی نمی پذیرفت و کس نمی دید که او چه میخورد. محمدبن السمین گویند: غیلان را درویرانه های کوفه دیدم ، از او پرسیدم که بنده از خطر غفلت کی رهد؟ گفت : آنگاه که بدانچه وی را فرموده اند مشغول و از آنچه نهی کرده اند غافل باشد و در حساب بانفس خود باشد. ( از نفحات الانس جامی چ 1336 ص 141 ).

فرهنگ فارسی

جامی در نفحات الانس آرد : او را غیلان المجنون نیز میگفتند .

پیشنهاد کاربران

بپرس