غیر قابل حل

/qeyreqAbelehall/

برابر پارسی: ناگشودنی، چاره نشدنی

معنی انگلیسی:
insolvable, insoluble

مترادف ها

indissoluble (صفت)
پایدار، تجزیه ناپذیر، ماندگار، غیر قابل حل، حل نشدنی، اب نشدنی، ناگداز، بهم نخوردنی، منحل نشدنی

پیشنهاد کاربران

بپرس