غیر قابل احتراز


معنی انگلیسی:
unavoidable
necessary

پیشنهاد کاربران

✍ پارسا
🟢 درست بگوییم، درست بنویسیم!
❌ غیرقابل احتراز
🔴 این آمیزه ( ترکیب ) و هَم چَمِ ( مترادف ) بیگانه ی ( تازی ) آن "غیرقابل اجتناب"، درآمیخته ای ( ترکیبی ) است که در سال های واپَسینِه، در پیِ گرته برداری از واژه ی انگلیسی inevitable، در نوشتار و گفتار زبان پارسی رَواگ ( رواج ) یافته، که چه بسا از دیدِ تراز مانیک ( تراز معنایی ) نادرست است.
...
[مشاهده متن کامل]

مانند:
👈 ❌ حادثه ی غیرقابل اجتناب
👈 ❌ سرنوشت غیرقابل احتراز
👈 ❌ عوامل غیرقابل اجتناب
🔴 برای این آمیزه ( ترکیب ) ها جایگزین های دیگری نیز به کار برده می شود که هرچند بیگانه ( تازی ) استند، ولی من برای آشنایی شما هموندان گرامی چند نمونه از آن ها را برمی شمارم:
❌ غیرقابل احتراز
❌ غیرقابل اجتناب
❌ غیرقابل امتناع
❌ حتمی الوقوع
❌ محتوم
❌ حتمی
❌ قهری
❌ جبری
❌ بدیهی
❇️ در زبان دیرین و شیرین پارسی خودمان، برای این آمیزه ( ترکیب ) های بیگانه ( تازی ) ، جایگزین های پاک و زیبای پارسی داریم که می توانیم در گفتار و نوشتار روزانه ی خود از آن ها بهره بگیریم:
✅ ناگزیر
✅ گزیرناپذیر
✅ گریزناپذیر
✅ چاره ناپذیر
✅ ناچار
✅ رخ دادنی
✅ بایِست
✅ بایسته
✅ بی بُرو برگرد
✅ بی گمان
✅ بیگمان
✅ بی چون و چرا
✅ سَد دَر سَد ( سَد '۱۰۰' واژه ای پارسی ست و نگاشتن آن با نویسه ی 'ص' تازی نادرست است. )
❌ حادثه ی غیرقابل اجتناب
✅ پیشامد رخ دادنی
✅ پیشامد چاره ناپذیر
❌ سرنوشت غیرقابل احتراز
✅ سرنوشت ناگزیر
❌ عوامل غیرقابل اجتناب
✅ انگیزه ( برانگیزنده ) های گزیرناپذیر
🔴 Death is the inevitable end of life!
🔴 مرگ پایانِ بی گمانِ زندگی است!
🔴 Those aggressive acts made war inevitable.
🔴 آن رفتارهای پرخاشگرایانه، جنگ را گریزناپذیر کرد.
🔴 His defeat is inevitable.
🔴 شکست او سد در سدی است.
✳️ جاویدان ایرانی و ایران. . .

بپرس