غیر صریح

/qeyresarih/

معنی انگلیسی:
oblique, obliquity, implicit, implied, imprecise, indirect

مترادف ها

indefinite (صفت)
نکره، نا معین، سیال، بی حد، معلق، بی اندازه، بیکران، غیر صریح، غیر قطعی، غیر قابل اندازه گیری

imprecise (صفت)
مبهم، نا درست، غیر دقیق، بی صراحت، غیر صریح

non-committal (صفت)
غیر صریح، غیر مشخص، رد کننده

inexplicit (صفت)
دشوار، معلق، غیر صریح، بطور ضمنی، بدون توضیح

unintelligible (صفت)
پیچیده، غامض، غیر صریح، غیر مفهوم

فارسی به عربی

غیر دقیق , غیر محدد

پیشنهاد کاربران

بپرس