غیر اساسی

/qeyre~asAsi/

معنی انگلیسی:
inessential, nonessential, adventitious, external, extrinsic

مترادف ها

accidental (صفت)
تصادفی، اتفاقی، عرضی، غیر مترقبه، عارضی، غیر اساسی، پیشامدی

unessential (صفت)
غیر اساسی، غیر ضروری، غیر اصلی، غیر مهم

فارسی به عربی

عرضی

پیشنهاد کاربران

بپرس