غیایه

لغت نامه دهخدا

( غیایة ) غیایة. [ غ َ ی َ ] ( ع اِ ) سایه میغ و سایه آفتاب بامداد و شبانگاه و سایه علم. ( مهذب الاسماء ). سایه بان و هرچه بالای سر سایه کند، مانند: ابر و غبار و تاریکی و جز آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). و منه الحدیث : تجی البقرة و آل عمران یوم القیمة کأنهما غامتان و غیایتان. ( منتهی الارب ). ج ، غَیایات. ( اقرب الموارد ). || روشنایی شعاع آفتاب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). روشنی پرتو آفتاب نه خود پرتو. ( از اقرب الموارد ). || تک چاه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). قعر چاه. ( از اقرب الموارد ). با «غیابة» مقایسه شود.

غیایة. [ غ َ ی َ ] ( اِخ ) جایی است به یمامه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). تلی است نزدیک یمامه در دیار قیس بن ثعلبه. ( از معجم البلدان ).

پیشنهاد کاربران

بپرس