غکه

لغت نامه دهخدا

غکه. [ غ ُ ک َ / ک ِ ]( اِ صوت ) جستن گلو را گویند و آن را به عربی فواق خوانند. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). هکجه باشد و به تازی فواق گویند. ( از جهانگیری ). هکهک. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(غُ کِ ) (اِ. ) سِکسِکه .

پیشنهاد کاربران

بپرس