غژولیدن

لغت نامه دهخدا

غژولیدن. [ غ ُ دَ ] ( مص ) هشیار وچالاک بودن. ( آنندراج ). متوجه بودن. ( ناظم الاطباء ). || شتاب کردن. ( آنندراج ). || گوز دادن. ( آنندراج ) ( از فرهنگ شعوری ). تیزیدن و تیز دادن. || مشغول گشتن. || مقید بودن. || سعی و کوشش کردن. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس