غژغاو
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
غژغاو
فرهنگ فارسی عمید
نوعی گاومیش بومی آسیای مرکزی با دم بلند و تنی پرمو که در گذشته از دم آن برای ساختن منگوله، پرچم، مگس پران، و چیزهای دیگر استفاده می کردند:
پلنگ هیئت و غژغاو دم گوزن سرین / عقاب طلعت و عنقا شکوه و طوطی پر ( انوری: ۲۱۶ حاشیه ) .
... [مشاهده متن کامل]
** غَژگاو یا یاک ( نام علمی: Bos grunniens ) گونه ای گاوسان موبلند است که دمی مانند اسب دارد و در مناطق افغانستان، هیمالیا، فلات تبت و مغولستان زندگی می کند. بیشتر غژگاوها به صورت اهلی در میان مردم زندگی می کنند ولی گروه کوچکی غژگاو وحشی نیز در طبیعت وجود دارد.
فرهنگ فارسی عمید
نوعی گاومیش بومی آسیای مرکزی با دم بلند و تنی پرمو که در گذشته از دم آن برای ساختن منگوله، پرچم، مگس پران، و چیزهای دیگر استفاده می کردند:
پلنگ هیئت و غژغاو دم گوزن سرین / عقاب طلعت و عنقا شکوه و طوطی پر ( انوری: ۲۱۶ حاشیه ) .
... [مشاهده متن کامل]
** غَژگاو یا یاک ( نام علمی: Bos grunniens ) گونه ای گاوسان موبلند است که دمی مانند اسب دارد و در مناطق افغانستان، هیمالیا، فلات تبت و مغولستان زندگی می کند. بیشتر غژگاوها به صورت اهلی در میان مردم زندگی می کنند ولی گروه کوچکی غژگاو وحشی نیز در طبیعت وجود دارد.