غژ


معنی انگلیسی:
whiz, ping, whir, whirr, whizz, whoosh, zing, zip

لغت نامه دهخدا

غژ. [ غ َ ] ( اِمص ) نشسته به راه رفتن را گویند چنانکه اطفال و مردمان زمین گیر و شل به راه روند. ( برهان قاطع ). نشسته رفتن بود چنانکه اطفال و مردم مسن و لنگ روند. ( جهانگیری ). در فرهنگ رشیدی و غیاث اللغات و بعض فرهنگهای دیگر امر بغژیدن ؛ یعنی به زانو و دست و سرین رفتن کودک آمده است. رجوع به غژیدن شود. || ( ص ) کسی که نشسته راه رود، مانند کودک. || مردم شل و زمین گیر. ( ناظم الاطباء ). || ( نف ) نعت فاعلی مرخم از غژیدن. غژنده. رونده.
- راست غژ ؛ راست رو. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ذیل غژیدن ).
- کژغژ ؛ کج رو. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ذیل غژیدن ).

غژ. [ غ ِژژ ] ( اِ صوت ) حکایت صوت گلوله تفنگ و امثال آن ، گاه شکافتن هوا : غژی کردن .

فرهنگ فارسی

اسم صوت، صدای گلوله تفنگ ومانند آن هنگام شکافتن هوا
( اسم ) حکایت صوت گلوله تفنگ و مانند آن به هنگام شکافتن هوا .

فرهنگ معین

(غَ ) ۱ - (اِ. ) نشسته راه رفتن مانند اطفال یا معلولین . ۲ - شل . ۳ - فلج ، کسی که خود را روی زمین می کشد.

فرهنگ عمید

= غژیدن

پیشنهاد کاربران

افتان و خیزان رفتن
روی چهار دست و پا خزیدن
مانند اطفال روی سینه و شکم رفتن
گر تو باشی راست ور باشی تو کژ
پیشتر می غژ بدو واپس مغژ
✏ �مولانا�

بپرس