غول پیکر
/qulpeykar/
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
مترادف ها
غول، ادمخوار، غول پیکر، ادم موحش
غول، غول پیکر، چیز غول پیکر و گنده، غول یا شخص بسیار بلند
غول، غول پیکر
غول پیکر، پست و فریبنده، زن جادوگر و ساحر
غول پیکر
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
غول پیکر: اندر زبان پهلوی برابرش هست= ( Māzandar ) : مآزَندَر.