ای پسر دانی که هیچ آغاز بی انجام نیست
نیک بنگر گرچه نادان بر تو می غوغا کند.
ناصرخسرو.
به آهو میکنی غوغا که بگریزبتازی هی زنی اندر دویدن.
( منسوب به ناصرخسرو ).
جماعتی از مفسدان و عامه که در آن غوغائی کردند مالشها یافتند. ( کتاب النقض ص 487 ).غمزه ش ار غوغا کند ایچش مگوی
کوطلسم آسمان خواهد شکست.
خاقانی.
غوغاکنیم یک تنه چون رستم و دریم درع فراسیاب به پیکان صبحگاه.
خاقانی.
چو غوغا کند بر دلم نامرادی من اندرحصار رضا میگریزم.
خاقانی.
عوام آمل غوغا کردند و اصحاب سلام در سلاح شده سه شبانه روز کشش بود. ( تاریخ طبرستان ). تا روزی عامه شهر غوغا کردند و بسیاری از هر دو جانب کشته آمدند. ( تاریخ طبرستان ).شیر گیران جمله غوغا کرده اند
خویشتن در پیش این غوغا مکن.
عطار.
صاحبدلی به تربیتم گفت زینهارغوغا مکن که دوست ندارد نفیر تو.
سعدی ( صاحبیه ).
کوته نظری به خلوتم گفت غوغا مکن آخرت جنون نیست.
سعدی ( ترجیعات ).
صباح الخیر زد بلبل کجایی ساقیا برخیزکه غوغا میکند در سر خیال خواب دوشینم.
حافظ.