غوغا شکستن. [ غ َ / غُو ش ِ ک َ ت َ ] ( مص مرکب ) شکستن فتنه و آشوب. خوابانیدن غوغا و شورش. رجوع به غوغا شود : شه غوغائی غوغاشکن کز حکم تیر اوبنات النعش بر گردون چه پروین بشکند غوغا.سوزنی ( از جهانگیری ) ( آنندراج ).