غوط


برابر پارسی: پاغوش

لغت نامه دهخدا

غوط. [ غ َ ] ( ع مص ) کندن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). غوط حفره ؛ کندن آن. ( از اقرب الموارد ). || درآمدن چیزی در چیزی. ( منتهی الارب ). داخل شدن. فرورفتن.یقال : هذا رمل تغوط فیه الاقدام. غَیط. || غوط انساع دابه ؛ چسبیدن دوال و تنگ چارپا به شکم وی و فرورفتن در آن. غاط انساع الدابه ؛ لزقت ببطنها قدخلت فیه. || غایب و ناپدید شدن و دور گردیدن. غاط الرجل فی الوادی ؛ مرد در بیابان ناپدید شد.( از اقرب الموارد ). فرودآمدن به زمین نشیب. ( المصادر زوزنی ). || فرورفتن در آب. انغماس. ( از اقرب الموارد ). || خالی شدن شکم از مدفوع.( دزی ج 2 ص 231 ). || ( اِ ) ثرید. ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ثریدة. ( اقرب الموارد ).نان پاره های ترشده در آبگوشت و شوربا. رجوع به ثرید و ثریده شود. || زمین پست فراخ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). غوط و غاط بمعنی زمین پست و پهناور. ج ، غوط، اَغواط، غیطان ، غِیاط. ( از اقرب الموارد ).

غوط. ( ع اِ ) ج ِ غَوط ( در معنی اسمی ) و غاط. رجوع به غَوط و غاط شود.

غوط. [ غ ُ ] ( اِخ ) غوت. معرب گت . نام قومی از ژرمن. رجوع به گت شود.

فرهنگ فارسی

یاغوت معرب گت نام قومی از ژرمن

فرهنگ عمید

۱. درآمدن در چیزی، داخل شدن.
۲. فرو شدن.
۳. فرو رفتن در آب.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی قُوَّةِ: نیرو
تکرار در قرآن: ۲(بار)
غائب شدن. «غاطَ الرَّجُلُ فِی‏الْوادِی: غابَ فیِه» به معنی کندن و دخول و غیره و نیز آمده است. . طبرسی فرموده غائط در اصل به معنی محل مطمئن است عرب در آن مکان‏ها قضای حاجت می‏کردند که از مردم پنهان باشند تا این که به حدث (مدفوع) غائط گفتند قاموس و اقرب پس از آنکه غائط را محل مطمئن از زمین گفته‏اند گویند: غائط کنایه از غدره (مدفوع) است. نگارنده ترجیح می‏دهم که غائط به معنی مکان گود یا مکان نهان باشد که غوط به معنی حفر کردن آمده و آن ملازم با گود شدن است غوطه را در لغت گودی معنی کرده‏اند در نهج البلاغه خطبه 36 خطاب به اهل نهروان فرموده: «فَاَنَا نَذیرُکُمْ اَنْ تُصْبِحُوا صَرْعی بِاَثْناءِ هذَا النَّهْرِ وَ بِاَهْضامِ هذَا الْغائِطِ» «اهضام» جمع هضم به معنی محل مطمئن و میان دره است یعنی: من شما را می‏ترسانم از اینکه میان این نهر و بطون این زمین پست مقتول افتید. «الغائط» در اینجا به معنی زمین پست است. معنی آیه چنین است: و اگر مریض شدید یا به سفر بودید یا یکی از شما از مکان نهان (یا محل گود) آمد (کنایه از تغوط و ادرار کردن) یا به زنان دست زدید و آب پیدا نکردید خاکی پاک را قصد کرده و تیمم کنید. آیه شریفه وجوب تیمم را برای فاقد ماء بیان می‏کند خواه جنب باشد یا بی وضوء. لفظ غائط دوبار بیشتر در قرآن مجید نیامده است . . ناگفته نماند: اتخاذ مستراح در عرب بعد از اسلام است و پیش از آن برای قضای جاحت به هرجا که ممکن بود می‏رفتند در افسانه «افک» هست که عایشه گفته: من با ام مسطح برای قضای حاجت شبانگاه بیرون رفتم و این پیش از آن بود که ما در خانه‏ها کنیف (مستراح) بسازیم که از اتخاذ آن ناراحت بودیم. اگر این آیه بعد از اتخاذ کنیف بوده باشد مراد از «الغائط» مستراح و محل خلوت است.

پیشنهاد کاربران

بپرس