غوده

لغت نامه دهخدا

غوده. [ دَ ] ( اِخ ) تلفظ ترکی گودا. رجوع به گودا و قاموس الاعلام ترکی شود.

پیشنهاد کاربران

حیدرعلی کریمی وردنجانی
در تکمیل فرمایش جناب آقای بهداروند عرض کنم در فرهنگ و اصطلاحات وردنجان از توابع استان چهارمحال و بختیاری با اشتراکی که در این مورد با سایر مناطق استان دارد ، غُْوْدِه یا غُوْیْدِه ( Gheudeh ) مقدار علف چیده شده اعم از ساقه بلند یا کوتاه به ظرفیت دست کسی که علف می چیندرا غُویدِه می گویند . یعنی این که میزان غُویْده دردست های کوچک و بزرگ متفاوت است ، مثلا هرکدام یک غُویده علف چیدند ولی حجم آن فرق می کند
...
[مشاهده متن کامل]

در برخی نقاط استان فارس به لقمه بزرگی از نان که شبیه ساندویچ پیچیده شده باشد، گفته می شود. ممکن است فقط نان باشد و ممکن است درون آن مواد غذایی دیگری هم باشد ( به آن مواد غذایی داخل غوده نان، قاتق یا قتق گفته می شود که واژه ای ترکی می باشد )
احتمالا غوده نیز از زبان ترکی آمده باشد.
در زبان لری بختیاری به معنی
دسته. ساقه. قاب
qavdeh

بپرس