غواص

/qavvAs/

برابر پارسی: شناگر، آب باز، گوهرجوی، گوهرچین

معنی انگلیسی:
diver, frogman, skin diver

لغت نامه دهخدا

غواص. [ غ َوْ وا ] ( ع ص ) به دریا فروشونده به طلب مروارید.( منتهی الارب ) ( آنندراج ).مبالغه غائص. ( مجمل اللغة ). بلک خورنده . ج ، غواصون. ( مهذب الاسماء ). گوهرجوی.( تفسیر کشف الاسرار ج 8 ص 344 ). آنکه بسیار در آب فرورود. آنکه در دریا برای به دست آوردن مروارید و مرجان و مانند آن فرورود. غَطّاس. گهرچین. غائص. قَمّاس. قامس. غوته خوار. آب باز : فسخرنا له الریح تجری بامره رخاء حیث اصاب. و الشیاطین کل بناء و غواص ( قرآن 37/38 )؛ یعنی نرم کردیم او را باد تا میرودبفرمان او آهسته ، نرم ، به اندازه ، هر جا که او خواهد و آهنگ دارد، و فرمانبردار کردیم او را دیوان ، از این هر داورانی و گوهرجویی. ( کشف الاسرار ج 8 ص 344 ).
یاقوت وار لاله ، بر برگ لاله ژاله
کرده بر او حواله ، غواص در دریا.
کسایی.
نه غواص گوهر نه عطار عنبر
بنزدیک نرگس چه مقدار دارد؟
ناصرخسرو.
مرد غواص به دریای بزرگ اندر
جان شیرین بدهد بر طمع مرجان.
ناصرخسرو.
اندر بن دریاست همه گوهر و لؤلؤ
غواص طلب کن چو رَوِی بر لب دریا.
ناصرخسرو.
غواص بحر عشقم بر ساحل تمنی
چندین صدف گشادم هم گوهری ندارم.
خاقانی.
ای درّ برگزیده که غواص کرده ای
در بحر فکر خاطر دردانه سنج را.
خاقانی.
غواصان ادب و هنر در دریای مروت و فتوت ایشان درهای ثمین و جوهرهای نفیس می یافتند. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 ص 17 ).
نطع پر از زخمه و رقاص نه
بحر پر از گوهر و غواص نه.
نظامی.
گلش زیر عرق غواص گشته
تذروش زیر گل رقاص گشته.
نظامی.
سخن گوهر شد و گوینده غواص
به سختی در کف آید گوهر خاص.
نظامی.
غواص گر اندیشه کند کام نهنگ
هرگز نکند در گرانمایه به چنگ.
سعدی ( گلستان ).
|| کنایه است از محتال در تدبیر معیشت. ( از تاج العروس ). || ( اِ )پرنده ای است. ( اقرب الموارد ) . در قاموس کتاب مقدس آمده : غواص یکی از مرغهای ناپاک به بزرگی کلاغ است. رنگ سیاه و منقار بلند و پاهایی پره دار مانند پاهای اردک دارد. در آب فرورود و ماهی را شکار کند. مردم چین آن را برای شکار ماهی تربیت کنند. به ترکی قره باتاغ یا قره باتاق گویند. غَطّاس. غَمّاسة. رجوع به غطاس ، غماسة و غواصة شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

آب باز، کسی که دردریازیر آب فرومیرودبرای بیرون آوردن صدف یامرجان یاچیزدیگر
( صفت ) ۱ - آن که در دریا برای طلب مروارید مرجان و غیره فرو رود به دریا فرو رونده جمع : غواصون غواصین ۲ - گونه ای مرغابی که دارای منقاری طویل است و در نیم کره شمالی فراوان است . بیشتر زندگی اش در آب می گذرد و دارای پروازی نسبتا خوبی است و لانه اش را بر روی درختها می سازد . این پرنده از ماهی تغذیه می کند و بدین جهت برای شکار ماهی بزیر آب می رود و پس از شکار ماهی بر روی آب می آید و آن را بلع می کند . گونه ای از این پرنده در شمال ایران در سواحل دریای خزر فراوان است و مرتبا ماهی ها را شکار می کند و بنابراین از آفات ماهی به شمار می روند .

فرهنگ معین

(غَ وّ ) [ ع . ] (ص . ) کسی که برای به دست آوردن مروارید، مرجان و مانند آن به زیر دریا می رود.

فرهنگ عمید

= غائص
۱. کسی که برای به دست آوردن مروارید یا چیز دیگر به زیر آب فرومی رود، آب باز.
۲. (اسم ) (زیست شناسی ) [قدیمی] پرنده ای شبیه مرغابی با گردن دراز که برای گرفتن ماهی به زیر آب می رود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی غَوَّاصٍ: کسی که تا عمق زیاد زیر آب فرو می رود
ریشه کلمه:
غوص (۲ بار)

فرو رفتن در آب. به قول راغب آن فرو رفتن در آب و بیرون آوردن چیزی است . بعضی از شیاطین برای سلیمان غواصی می‏کردند . و از شیاطین هر بناء و غواص را مسخر سلیمان کردیم.

دانشنامه عمومی

غواص به کسی که مهارت شنا و تحرک در زیر آب را با یا بدون وسایل تنفسی بلد باشد گفته می شود. [ ۱] در دوران خشایارشا، ایرانیان از غواصان برای بیرون کشیدن صندوقچه های طلا و اشیاء کشتی های غرق شده استفاده می نموده اند. آثار حاصل از حفاری های باستان شناسی نشان می دهد که قرن ها قبل از میلاد، ساحل نشینان خلیج فارس قرن هاست از این فن برای تحصیل مروارید استفاده می نمودند. امروزه غواصان با تجهیزات و تکنولوژی فن شناوری را با مقاصد تفریحی، تمرینی، نظامی، اکتشافی و مهندسی انجام می دهند.
↑ "Frogman | naval personnel | Britannica". www. britannica. com ( به انگلیسی ) . Retrieved 2023 - 05 - 12.
• روش های غواصی زیر آب
• فعالیت های زیر آب
• غواص
• پیشه های نظامی
• غواصی
• مشاغل رزمی
• نیروهای ویژه
• نوواژه های دهه ۱۸۷۰ ( میلادی )
• یادکردهای دارای منبع به زبان انگلیسی
عکس غواصعکس غواص

غواص (پرنده). غَواص ها گروهی از پرندگان آبزی هستند که در بسیاری بخش های شمال قاره آمریکا و شمال اوراسیا زندگی می کنند. بعضی گونه های آن ها همچنین برای زمستان گذرانی به شمال قاره استرالیا و جنوب قاره آفریقا نیز می روند. تمامی گونه های زنده غواص ها در سرده غواص ها ( نام علمی: Gavia ) ، و تیرهٔ غواصان ( Gaviidae ) قرار دارند.
سردهٔ غواص ها دارای ۶ گونه است:
• غواص آرام، Gavia pacifica
• غواص بزرگ شمالی، Gavia immer
• غواص گلوسرخ، Gavia stellata
• غواص گلوسیاه، Gavia arctica
• غواص نوک زرد، Gavia adamsii
گسترهٔ این گونه ها همهٔ نیم کره شمالی را در بر می گیرد. غواص معمولی از جمله پرندگان مشهور در کانادا است و تصویر آن بر پشت سکه های یک دلاری این کشور نقش بسته اند. به دلیل آنکه غواص در زبان انگلیسی Loon نامیده می شود، به این سکه ها «لونی» ( Loonie ) نیز می گویند. [ ۱]
غواص ها توانایی بالایی در شکار آبزیان کوچک دارند. آن ها می توانند برای چندین دقیقه در زیر آب باقی بمانند؛ اگرچه بیشتر شیرجه هایشان کمتر از ۱ دقیقه طول می کشند. اغلب شکار در ژرفای پایین با نور کافی ( کمتر از ۱۰ متر ) انجام می شود، اما غواص های معمولی به زیر ۸۰ متر نیز شیرجه می زنند. غواص ها با توانایی دیدن خود شکار را می یابند و آن را به صورت عمود بر منقار خود شکار می کنند. غذای آن ها را ماهیانی از هر نوع و اندازه تشکیل می دهند، اما گاه سخت پوستانی چون میگو، و همچنین زالو و قورباغه را نیز شکار می کنند. آن ها تنها در هنگام بیمار شدن به خوردن گیاهان روی می آورند. غواص ها با خوردن تکه های کوچک سنگ و انباشتن آن ها در سنگدان خود به هضم غذایشان یاری می رسانند. [ ۲]
عکس غواص (پرنده)

غواص (فیلم). غواص ( انگلیسی: The Frogmen ) یک فیلم در ژانر جنگی به کارگردانی لوید بیکن است که در سال ۱۹۵۱ منتشر شد.
ریچارد ویدمارک
دینا اندروز
گری مریل
رابرت واگنر
جفری هانتر
وارن استیونز
هاروی لمبک
• رابرت راکول
جک واردن
پارلی بائر
جیمز گرگوری
• ویلیام بیشاپ
• پیتر لیدز
عکس غواص (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

آب باز

مترادف ها

diver (اسم)
غواص، اب باز

frogman (اسم)
غواص

skin-diver (اسم)
غواص

فارسی به عربی

غواص

پیشنهاد کاربران

دریاکاو: غواص
دریاکاوی: غواصی
دریاکاویدن:غواصی کردن
ناغوشگر: غواص
ناغوشیدن: غواصی کردن
آب پژوه.
دریا شناس.
شیرجه رو=غواص=diver
مَروَک= غواص
[مَروَک= مردم ( آدم ) وک=غورباغه=frogman=غواص]
غوته گر
آب باز
آب نورد
غواص = آب کاو ( کاوش گر آب )
شناگر، آب باز، گوهرجوی، گوهرچین، آب نورد، آب ورز
زیراب نورد
Snorkel
ژرفارو ، ژرف نورد
زیرابگر
آب نورد_ آب باز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس