غوار

لغت نامه دهخدا

غوار. [ غ ِ ] ( ع مص ) تاراج کردن. ( منتهی الارب ). غارت. ( از اقرب الموارد ). رجوع به غارت و غارة شود. || یکدیگر را غارت کردن. مغاورة. ( المصادر زوزنی ). به این معنی مصدر دوم باب مفاعله است.

غوار. [ غ َوْ وا ] ( ع ص ) آنکه مشق دویدن میکند. مسابقه کننده در دویدن. || ( اِ ) زمین باتلاقی. || گرداب. غرقاب. ( دزی ج 2 ص 230 ).

دانشنامه آزاد فارسی

غَوار (Ghawar)
منطقه ای نفت خیز در عربستان سعودی، نزدیک کرانه های خلیج فارس، با ۲۱۰ کیلومتر مساحت. از عین دور در غربِ اَبقیق آغاز می شود. بزرگ ترین تک میدان نفتی جهان است و در ۱۹۳۶ حفّاری شد. در ۱۹۵۹ کارخانه ای برای تولید و نگهداری گاز طبیعی در این منطقه آغاز به کار کرد. حدود ۶۰میلیون بشکه ذخیرۀ نفت در منطقۀ غوار وجود دارد.

پیشنهاد کاربران

بپرس