غواث

لغت نامه دهخدا

غواث. [ غ ُ ] ( ع اِ ) فریاد و نالش. فتح غین در آن شاذ است چه در اصوات چیزی بفتح نیامده جز این کلمه ، و معمولاً بضم می آیند مانند بکاءو دعاء، و بکسر مانند نداء و صیاح. فراء گوید: اجاب اﷲ غواثه. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). اسم است از تغویث ، یعنی واغوثاه گفتن. غَوث. ( از اقرب الموارد )

غواث. [ غ َ ] ( ع اِ ) بمعنی غُواث. فراء گوید: از اصوات جزء غَواث چیزی بفتح اول نیامده است. ( از اقرب الموارد ). غوث. رجوع به ُغواث شود. || توشه. زاد. ( در لغت یمن ). ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس