غنود
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد کاربران
یک امشب نباید شمارا غنود
همه شب سر نیزه باید بسود
همه شب سر نیزه باید بسود
مرده آن باشد که روزی زنده بود
بود بیدار آنکه گویندش غنود
خرس الشعرا
بود بیدار آنکه گویندش غنود
خرس الشعرا
چون طفل ناشکیب خروشان ز یاد مام
کاینک بیافت مام و در آغوش او غنود
ملک الشعرا بهار
کاینک بیافت مام و در آغوش او غنود
ملک الشعرا بهار