غند گشتن. [ غ ُ گ َ ت َ ]( مص مرکب ) غند شدن. جمع شدن. گرد آمدن : تیغ وفا ز رنگ جفا سخت کند گشت بازم بلای هجر غم یار غند گشت.دقیقی ( از جهانگیری ).