غنجل

لغت نامه دهخدا

غنجل. [ غ ُ ج ُ ] ( ع اِ ) سیاه گوش. ج ، غَناجِل.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بترکی قره قولاق یا قره قولاخ گویند. فُرانِق. پروانه. پروانک. تَفَه. عناق الارض.

پیشنهاد کاربران

بپرس