غمیصاء

لغت نامه دهخدا

غمیصاء. [ غ ُ م َ ] ( اِخ ) یکی از دو ستاره شعری ، و آن را غَموص نیز نامند و من احادیثهم : ان الشعری العبور قطعت المجرة فسمیت عبوراً، و بکت الاخری علی اثرها حتی غمصت فسمیت غمیصاء. ( منتهی الارب ). نام دیگر شِعرای شامی است و آن کوکبی است روشن از قدر اول در صورت کلب اصغر ( از جهان دانش ).رمیصاء. بزرگترین از دو کوکب ذراع مقبوضه. یکی از اختا سهیل. رجوع به التفهیم ص 87 و کلمه عَبور شود.

غمیصاء. [ غ ُ م َ ] ( اِخ ) رمیصاء. نام ام سلیم دختر ملحماء است. وی مادر انس بن مالک و از صحابیات بود. ( از قاموس الاعلام ترکی ).

غمیصاء. [ غ ُ م َ ] ( اِخ ) جایی است در بادیه عرب نزدیکی مکه که مسکن بنی جذیمةبن عامربن عبدمناةبن کنانه بود. خالدبن ولید در عام الفتح گروه بسیاری از ایشان را کشت ، رسول خدا گفت : «اللهم انی ابراء الیک مما صنع خالد». آنگاه بوسیله علی ( ع ) دیه کشته شدگان را داد. زنی از ایشان گوید:
و لولا مقال القوم للقوم اسلموا
للاقت سلیم یوم ذلک ناطحا
لماصعهم بشر و اصحاب جحدم
و مرّة حتی یترکوا الامر صابحا
فکائن تری یوم الغمیصاء من فتی
اصیب و لم یجرح و قد کان جارحا
الظت بخطاب الایامی و طلقت
غداتئذ منهن من کان ناکحا.
دیگری گوید:
وکائن تسری بالغمیصاء من فتی
جریحاً و لم یجرح و قد کان جارحا.
( از معجم البلدان ).

پیشنهاد کاربران

بپرس