غمگین داشتن. [ غ َ ت َ ] ( مص مرکب ) غمگین کردن. اندوهناک کردن : تو دل را بدین کار غمگین مدارمیان دو ابرو پر از چین مدار.فردوسی.تهمتن بدو گفت کای شهریاردلت را بدین کار غمگین مدار.فردوسی.دل از دیری کار غمگین مدارتو نیکی طلب کن نه زودی کار.اسدی ( گرشاسب نامه ).