غموض
/qomuz/
لغت نامه دهخدا
غموض. [ غ َ ] ( اِخ ) نام قلعه ای از قلاع خیبر. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). یکی از قلعه های خیبرو آن حصن بنی الحقیق است ، و بدانجا رسول خدا صفیه دختر حیی بن اخطب را بزنی برگزید و صفیه پیش از این زن کنانةبن ربیعبن ابی الحقیق بود. ( از معجم البلدان ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. نامفهوم شدن سخن.
پیشنهاد کاربران
تیرگی ، ابهام
تیرگی ، ابهام ، گمنامی
پیچیدگی ونامفهوم شدن یک متن یا یک سخن