غموص
لغت نامه دهخدا
غموص. [ غ ُ ] ( ع مص )هامون شدن زمین. ( تاج المصادر بیهقی ). پست و مغاک شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). پست بودن زمین. ( از تاج العروس ). || رفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رفتن و ناپدید شدن در زمین. ( از اقرب الموارد ). || دورمعنی و باریک شدن سخن. ( منتهی الارب ).دور شدن سخن از فهم. ( از اقرب الموارد ). پیچیدگی.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید