غمناک گشتن

لغت نامه دهخدا

غمناک گشتن. [ غ َ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) غمگین شدن. اندوهناک شدن : در ساعتی خبر یافتند و به امیر محمود رسانیدند، سخت غمناک گشت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 249 ). رجوع به غمناک شدن و غمناک گردیدن شود.

پیشنهاد کاربران

- دل سپردن به غم ؛ غمگین شدن. قرین اندوه ساختن دل :
چنین گفت گر فور هندی بمرد
شما را به غم دل نباید سپرد.
فردوسی.

بپرس