غملوج

لغت نامه دهخدا

غملوج. [ غ ُ ] ( ع ص ) بمعنی غَملَج است. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). مؤنث آن غُملوجة است. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) شاخه ای که در سایه روید. ج ، غَمالیج. ( از المنجد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس