غمزه بازی. [ غ َ زَ / زِ ] ( حامص مرکب ) غمزه کردن. رجوع به غمزه و غمزه کردن شود : میکرد بوقت غمزه بازی بر تازی و ترک ترکتازی.نظامی.
غمزه کردن، اشاره کردن با چشم و ابرو از روی نازوکرشمه: می کرد به وقت غمزه بازی / بر تازی و ترک ترک تازی (نظامی: لغت نامه: غمزه بازی ).