غم روزی. [ غ َ ] ( ص مرکب )آنکه غم نصیب وی باشد. غم رسیده. غمناک : چون صبح درآمد بجهان افروزی معشوقه بگاه رفتن از دلسوزی میگفت دگر که با من غم روزی صبحا چو شفق چون شفقت ناموزی.انوری ( دیوان ص 628 ).