غم بار. [ غ َ ] ( ص مرکب )آنکه بارش غم باشد. غم آور. دارنده غم : شاخ و شجر دهر غم و مشغله بار است زیراکه بر این شاخ غم و مشغله بار است.ناصرخسرو.
حزیندل گیرbleak( غم آور ) غم آور. [ غ َ وَ ] ( نف مرکب ) غم انگیز. آنچه غم آورد. مُحزِن.سوگناککسی ک غم داره غمگینه . بیشتر در زبان کردی استفاده میشهسوزناک، جانسوز، دلگیر، جانگداز، دردناک، دردآور، جگرسوز، جانکاه+ عکس و لینک