غلیدن. [ غ َ دَ ] ( مص )غلطیدن ستوران در خلاب از غایت تشنگی. ( آنندراج ). غلطیدن ستور از بسیاری تشنگی بروی گل. ( ناظم الاطباء ). || بیهوش شدن. ( آنندراج ). بیخود گشتن. ( ناظم الاطباء ). || غوطه زدن. ( آنندراج ). غوطه خوردن. || روان شدن آب. ( ناظم الاطباء ).
غُلیدن به چِمِ جوشیدن است.غَلیدن = راه رفتن در گل و صدای چلپ چولوپ ایجاد کردن ، صدای چکمه بر روی گل خیس+ عکس و لینک