غلیج. [ غ َ ] ( اِ ) انگز. ( از فرهنگ اسدی ) ( فرهنگ اوبهی ). بیلی که با آن زمین را هموار کنند. رجوع به انگز شود : چون غلیجی که بند برکند ( کذا؟ ) کیست چون تو فژاگن و فژغند.
؟ ( فرهنگ اسدی ).
|| بت که تراشند. ( فرهنگ اسدی ) ( فرهنگ اوبهی ).
فرهنگ معین
(غَ ) (اِ. ) ۱ - بیلی که با آن زمین را هموار کنند. ۲ - بتی که تراشند.