غلو داشتن. [غ ُ ل ُوو ت َ ] ( مص مرکب ) از حد گذشتن. غالی بودن. رجوع به غلو شود : دیگر سبزوار ولایتی خوب است با منافع و مزارع مرغوب ، اما اهل آن در رفض غلوی تمام دارند. ( روضات الجنات فی اوصاف مدینة هرات ج 1 ص 277 ). و گویند ابن علقمی وزیر در مذهب شیعه غلوی عظیم داشت. ( روضات الجنات فی اوصاف مدینة هرات ج 1 ص 313 ).