غله بوم

لغت نامه دهخدا

غله بوم. [ غ َل ْ ل َ / ل ِ ] ( اِ مرکب ) غله خیز. ملک یا مزرعه ای که غله فراوان داشته باشد و چیز دیگر درآنجا کم باشد. مقابل میوه بوم : و کلار دیهی بزرگ و ناحیتی با آن میرود، و جمله غله بوم است. ( فارسنامه ابن البلخی ص 123 ). یزدخواست و دیه کورو... همه سردسیر است و غله بوم ، و هیچ میوه نباشد. ( فارسنامه ابن البلخی ص 123 ). و آب آن [ ابرقویه ] هم آب روان باشد و هم آب کاریز و غله بوم است و بسیار باشد. ( فارسنامه ابن البلخی ص 124 ). جهرم شهرکی است نه بزرگ و نه کوچک و غله بوم است. ( فارسنامه ابن البلخی ص 131 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ملک یا مزرعه ای که غله فراوان داشته باشد غله خیز .

فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع - فا. ] (اِمر. ) ملک یا مزرعه ای که غله فراوان داشته باشد.

فرهنگ عمید

ملک یا مزرعه ای که بیشتر حاصل آن غله باشد.

پیشنهاد کاربران

بپرس