غلفی
لغت نامه دهخدا
غلفی. [ غ ُ ] ( اِخ ) ابوزید. او از ابوأسامه حمادبن اسامة روایت کند، و اسحاق بن حسن حربی از وی روایت دارد. ( از انساب سمعانی ورق 411 الف ) ( اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 177 ).
غلفی. [ غ ُ ] ( اِخ ) احمدبن عثمان بن ابراهیم غلفی بغدادی. او از دقیقی روایت کند و محمدبن سلیمان ربعی دمشقی از وی روایت دارد. ( از انساب سمعانی ورق 411 الف ) ( اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 177 ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید